Home Up Feedback Contents Search

   تار نمای دل باخته ایران

 

 

 

 

 

 

سيرکوتاهی درباره تاريخچه پرچم شيروخورشيد ايران در سه قسمت

توسط استاد دکتر ناصر انقطاع 

Part1

 

Part2

 

Part3

 

 

سرود ای ايران

سيری کوتاه در تاريخچه پرچم در ايران
 

از درفش کاويانی

تا

پرچم شير و خورشيد نشان

 


اقتباس و تلخيص از : دانشنامه بزرگ ايران-ايرانيکا
پيدايش پرچممهای ملی به معنای متعارف امروزی آن با ظهور و رشد تاٌسيسات سياسی کشوری همراه بوده است . پرچمها در حقيقت ريشه در علامتها و علَمهای سياسی و مذهبی دودمانی سلسله های محلی و يا منطقه ای گذشته دارند که در طی قرون و اعصار تطور يافته و به مظاهر حاکميت ملی تبديل شده اند
در ايران استفاده از علَمها و علامتهای سلطنتی در دوران سلسله هخامنشی متداول بوده است . ايلات بزرگ پارت و ساسانی در علامتهای دودمانی خود از تصاويری چون اژدها ، شير زرين و يا خورشيد زرين استفاده می کرده اند که بر اساس شاهنامه فردوسی به خاندان رستم ، گودرز و پادشاهان کيانی منسوب بوده است
درفش کاويانی
در شاهنامه فردوسی از درفش کاويانی که تاريخ پيدايش آن قرن ششم ميلادی آورده شده به عنوان «پرچم ملی» ايران ياد شده است . فردوسی درفش کاويانی را پارچه ای به رنگ ارغوانی مزين به انواع سنگهای گرانبها و نوارهايی به رنگهای سرخ ، طلايی و ارغوانی توصيف کرده که ستاره ای نماد اصلی آن را تشکيل می داده و به اين اعتبار اغلب اختر کاويان نيز ناميده می شده است
علاوه بر معنای ستاره ، به اختر کاويانی به عنوان نماد بخت خوش و اقبال اهميت زيادی داده شده است . تعدادی از مورخين به غنيمت رفتن و نابودی اختر کاويانی در جنگ با اعراب را پايان کار ساسانيان قلمداد کرده اند . يعقوب ليث صفاری نيز در قيام عليه خليفه عباسی ظاهراٌ مدعی شده بود که درفش کاويانی را در اختيار دارد و به اتکای آن در صدد پيروزی بر عباسيان و حکمروايی بر ايران است
استفاده نمادين از انواع ستاره ها در علَم ها و علامتهای سلاطين و حکمرانان ايران بعد از اسلام قرنها ادامه يافت تا به تدريج شير و خورشيد جايگزين آن شد
فرمانروايان بنی اميه در ايران بيشتر علَم هايی به رنگ سفيد داشتند . يکی از قبايل بنی اميه به نام «اشعری» که در قم اسکان داده شده بود علَمی سبز رنگ داشت که به دو روبان قرمز و سياه مزين بود و يادگاری بر جای مانده از طرف پيامبر اسلام قلمداد می شد
به ابومسلم خراسانی دو علَم بزرگ به رنگ سفيد و مزين به واژه های قرآنی منسوب است . علَم رسمی خلفای عباسی رنگی سياه داشت که کلمات «محمد رسول الله» به رنگ سفيد بر آن نقش شده بود
مخالفت با عباسيان اغلب با کنار گذاشتن علَم سياه اين سلسله بروز می کرد . تعدادی از علوی ها و رهبران جنبشهای ايرانی علَم هايی به رنگ سفيد در مخالفت با خلفای عباسی برافراشتند . مأموران خليفه عباسی هنگام برگزيدن علی الرضا (امام رضا) به جانشينی خود ابتدا رنگ سبز منسوب به خاندان علی را به عنوان علَم و لباس خود بر گزيد ولی چون به پيروی از سنتهای ايرانی متهم شد دوباره به رنگ سياه باز گشت
حکمرانان خراج گذار خلفای عباسی در ايران معمولاٌ به عنوان تاييد حکومت خود در آغاز کار علمی سياه از طرف خليفه دريافت می کردند و در کنار علم های محلی به کار می گرفتند
معروف است که به عضدالدوله ديلمی استثنائا دو علم اعطاء شده بود . يکی برنگ سفيد که ويژه امرای ارتش عباسی بود و ديگری به رنگ طلائی که به نشانه ولايتعهدی به وی داده شده بود
با گذشت زمان نمادهای ايرانی و ترک با نقوش و نوشته های اسلامی آميخته شد و علمهائی با رنگها ، طرحها و اندازه های مختلف به وجود آمد
به نوشته تاريخ رشيدی رنگ علمهای غزنويان قرمز با نقوشی چهار گوش بود . ظاهراً بر تعدادی از علمهای اين سلسله تصاوير هما و يا شيرزرين نقش شده بود . به نوشته قزوينی در اواسط قرن دوازدهم ميلادی پادشاهان شيعی علمهائی به رنگهای سفيد و سبز و ديگر رنگها ، به استثنای سياه ، داشتند در حالی که پادشاهان سلجوقی علمهای سبز و زرد و قرمز را بيشتر به کار می بردند
رويهمرفته در ادوار ترکهای سلجوقی و به ويژه مغولها تنوع زيادی در رنگ ، طرح و اندازه علمها به وجود آمد ، ترکها برای تعدادی از علمهای بزرگی که به صورت منگله از دم اسب و يا يال گاوميش بافته و بر نيزه هائی با طرح های مختلف نصب شده بود واژه «پرچم» را به کار گرفتند . در اين دوران استفاده از انواع علمهای کوچک و بزرگ ساخته شده از پارچه های سه گوش و يا چهار گوش گاهی گلدار ، با طرحهای هندسی ، کلمات مذهبی ، تصاوير پرندگان و حيوانات ، و نقشهائی از ماه و ستاره و خورشيد رواج يافت
علامت شير و خورشيد
بر اساس تحقيقات گسترده احمد کسروی ، مجتبی مينوی و سعيد نفيسی استفاده نمادين از علائم شير و خورشيد از قرن دوازدهم ميلادی در انواع سکه ها ، آثار سنگی ، فلزی و سفالين و ساير آثار تاريخی رايج شد . نماد شير و خورشيد که امتزاجی از سنتهای پيشين ايرانی ، عرب ، ترک و مغول بود با گذشت ايام تعبيری شيعی نيز پيدا کرد و در نهايت به نماد ملی ايران تبديل شد
قديمی ترين سند موجود از کار برد شير و خورشيد در علم ، در مينياتور کوچکی به دست داده شده که در نسخه دهه سوم قرن پانزدهم شاهنامه شمس الدين کاشانی ضبط است . اين شاهنامه توصيفی است از فتوحات پادشاهان مغول و مينياتور ياد شده تصاويری از سواران مغول را در نزديکی نيشابور نشان می دهد که علمی بلند با نقشی از شير و خورشيد را به دوش می کشد . تصوير مشابهی در مينياتوری به تاريخ 1460 به دست آمده که در آن قصر با شکوه تيمور در سمرقند با سر درها و طاقهای مزين به شير و خورشيد ترسيم شده است
در دوران صفوِيه ، تلاش همه جانبه ای برای وحدت سياسی کشور و گسترش تشيع به عنوان مذهب ملی به عمل آمد . استفاده از شير و خورشيد نيز در زمينه های مختلف از جمله ضرب سکه های مسی ، در آثار هنری و علمها رواج پيدا کرد . اما تنها در عصر پادشاهی شاه عباس اول بود که شير و خورشِد به عنوان نماد اصلی ايران رسميت يافت و پرچم شير و خورشيد جای ويژه ای در ميان علمهای مختلف اين سلسله پيدا کرد
در توجيه زمينه های انتخاب نماد شير وخورشيد از طرف صفويه تذکر چند نکته مفيد به نظر می رسد . اولا در تشيع به امام علی بن ابيطالب لقب «شير خدا » داده شده . به علاوه خورشيد به عنوان مظهر فرّالهی در عالم تشيع ايران تعبير به نور شده و با انوار الهی منتسب به پيامبر اسلام و امام علی ارتباط داده شده است . با اين ترتيب امکان وجود انگيزه های مذهبی در اذهان پادشاهان صفوی برای انتخاب شير و خورشيد خالی از وجه نيست
در توصيف دو علم رنگارنگ امپراتوری دوران نادر شاه از شير و خورشيد و رنگ سبز (شيعيان) صفوي صحبتی به ميان نيامده است . اما ظاهراً در انتخاب مهر پادشاهی نادر شاه کار برد نمادين شير و خورشيد ادامه يافته است
از دوران زنديه سنگ گور سربازی با نشانه شير و خورشيد به جای مانده است
در ابتدای دوران قاجار استفاده از نماد شير و خورشيد با بی نظمی در سکه ها ، مدالها و علمها آغاز شد . در 10-1807 فتحعليشاه به تقليد از لژيون دو نور فرانسه نشان شير و خورشيد ايران را ايجاد کرد و پرچمی رسمی با نماد شير و خورشيد بر گزيد که در نهايت با تغييراتی به پرچم ملی ايران تبديل شد
گاسپار در وويل فرانسوی که در سالهای 1813-1812 در ارتش ايران خدمت می کرد تصوير جالبی از پرچم ايران در کتاب خاطرات خود به جای گذاشته اين تصوير دو علم چهار گوش را نشان می دهد که در در يکی شير و خورشيد بزرگ طلائی رنگی بر زمينه ای قرمز ترسيم و به دسته ای منتهی به يک دست الصاق شده است . پرچم دوم که کوچکتر است و به نيزه ای متصل ، شيری نشسته و شمشير به دست و خورشيدی تابان را در زمينه آبی پر رنگ نشان می دهد . اين اولين باری است که پرچم ايران با شير شمشير به دست در سندی ديده شده است
ضاهراً از اواخر سلطنت فتحعليشاه اين دو پرچم ادغام شد و شير شمشير بدست ، به اعتباری به عنوان مظهر امام اول شيعيان و ذولفقار او ، بر جای ماند
محمد شاه با صدور فرمانی در 1846 شير و خورشيد را نشان ديرينه تاريخی مذهبی حاکميت ايران اعلام کرد و به کاربرد نمادين آن به خصوص در سکه ها ، مدالها ، علائم و پرچم ها رسميت بخشيد . اين فرمان در گسترش استفاده از شير و خورشيد سخت موُثر افتاد اما تنوع رنگ و طرح و تفاوت اندازه را در پرچمها سالها بر جای گذاشت
در دستورالعمل مصور و رسمی حدود 1886 ميلادی دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهای ايران ترسةم شده است . در نمونه اول پرچم پارچه ای چهارگوش با دو حاشيه نازک در بالا و قرمز در پايين و زمينه ای سفيد است که شير و خورشيدی در وسط آن ترسيم شده سه رنگ پرچم نمونه دوم هم اندازه است و شير و خورشيد آن نيز گسترده ترسيم شده و هر سه رنگ را تا حدودی پوشانده است . ا زپرچم نمونه اول در ساختمانهای دولتی و سلطنتی ، بنادر و قلعه ها استفاده می شده ، از کاربرد پرچم نمونه دوم اطلاع دقيقی در دست نيست . اين دو پرچم را می توان سر آغاز پيدايش پرچم سه رنگ ايران دانست
در دوران مبارزه برای برقراری حکومت مشروطه در ايران تعدادی مشروطه خواه انقلابی تلاش کردند تا استفاده از پرچمهای سرخ را اشاعه دهند . اما اين تلاش به جايی نرسيد و در اصل پنجم متمم قانون اساسی 1906 پرچم سه رنگ شير و خورشيد که در آن رنگهای سبز و سفيد و قرمز به موازات هم و به يک اندازه تعيين شده به عنوان پرچم ملی مورد تاييد قرار گرفت . شير اين پرچم در زمينه سفيد ايستاده و شمشيری به دست دارد و خورشيدی درخشان در پشت آن ديده می شود
در دوران رضاشاه شکل پرچم تغييی پيدا نکرد اما به شير آن ظاهری واقعی تر داده شد و صورت زنانه خورشيد محو گرديد . گاهی در زمينه های نظامی پرچم به تاج پهلوی نيز مزين می شد . در گفتگوهای ملی مربوط به اصلاح زبان واژه های شناخته شده درفش و علم و بيرق مورد عنايت قرار نگرفت و «پرچم» که واژه ای ترکی است با وجود مخالفت تعدادی از محققين باقی ماند
اندازه ها و شکل دقيقی که در 1957 برای پرچم تعيين شده بود تا انقلاب 1979 تعييری نکرد . در پرچم بعد از انقلاب ايران طرح ويژه ای از کلمه «الله» با رنگ قرمز جانشين شير و خورشيد شد و شعار «الله اکبر» به رنگ سفيد بيست و دوبار در حاشيه پايين نوار سبزو حاشيه بالای نوار قرمز پرچم تکرار شد

 

 

تاريخچه سرود ای ايران

زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین ، تهران را اشغال کرده بودند.

حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف ، از یکی از خیابانهای مرکزی شهر می گذرد.

او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی ، بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی ، کشیده محکمی در گوش افسر ایران می زند.

گل گلاب ، پس از دیدن این صحنه ، با چشمان اشک آلود به استادیوی ـ روح الله خالقی ـ موسیقی دان می رود و می زند زیر گریه.

غلامحسین بنان می پرسد ، ماجرا چیست؟

او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:

کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی می زند؟

سپس کاغذ و قلمی طلب می کند و با همان حال ، می سراید:

ای ایران      ای مرز              پر گهر         ای      خاکت      سر  چشمه     هنر

دور    از       تو     انديشه         بدان          پاينده   مانی        تو         جاودان

ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم          جان     فدای     خاک   پاک    ميهنم

مهر      تو     چون     شد     پيشه ام           دور     از تو      نيست     انديشه ام

در راه تو کی ارزشی دارد اين   جان ما          پاينده     باد      خاک     ايران     ما

 

سنگ     کوهت      درِّ و   گوهر است           خاک     دشتت    بهتر    از  زر است

مهرت       از دل      کی  برون    کنم           بر   گو     بی     مهر  تو  چون   کنم

تا    گردش جهان و دور آسمان  بپاست          نور   ايزدی  هميشه  رهنمای   ماست

مهر     تو     چون   شد        پيشه ام          دور   از  تو     نيست        انديشه ام

در راه تو کی ارزشی دارد اين   جان ما          پاينده     باد     خاک     ايران      ما

 

ايران      ای      خرم     بهشت    من          روشن     از  تو      سر نوشت    من

گر       آتش        بارد        به پيکرم          جز    مهرت     در  دل          نپرورم

از آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم          مهر   اگر  برون   رود  تهی   شود دلم

مهر      تو     چون     شد     پيشه ام           دور    از    تو    نيست       انديشه ام

در راه تو کی ارزشی دارد اين   جان ما          پاينده    باد    خاک        ايران       ما

...

و همانجا خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته ،  تصنیف ای ایران با یک ارکستر بزرگ ساخته می شود.