Home Up Feedback Contents Search

   تار نمای دل باخته ایران

 

 

 

 

از بس ستاره کشتید  روی زمان سیاه است

ایرانخدای عشق 

بیرون شو ای سیه جان این خانه جای عشق است

پایان این سیاهی ، خود ابتدای عشق است

 

آن لاله های خونین بر پهنه ی دماوند

هم خود درفش عشق و هم جای پای عشق است

 

با عشق می ستیزی ، از عشق می گریزی

فریاد پاک جانان ، شور و نوای عشق است

 

اعدام عشق تا کی ؟ ای از خدا بریده

الله تو همانا ایرانخدای عشق است

 

ای شبنهاد شبدل ، خورشید ما به منزل

چون بردمد تو جایت ، در زیر پای عشق است

 

خفاش کور جهلت ، افتد به خاک ظلمت

این سرزمین به زیر بال همای عشق است

 

هرچند ارمغانت ویرانی است و نکبت

پرواز ما ازین دام با بال های عشق است

 

ای نفرت مجسم ، خاک مرا رها کن

جای تو نیست دیگر آنجا که جای عشق است

 

خون ها که ریخت بر خاک،سرها که رفت بر دار

شد واژه ی سرودی،کاو خود صدای عشق است

 

خواهم که جان و سر را بهر خرد گذارم

ناقابل است اما این خونبهای عشق است